عقربه ی ساعت داره زور میزنه که برسه به ساعت 4 ولی مثل من تو رسیدن ناتوانه انگار قراره تا ابد طول بکشه ولی میرسه و میبینه که زمان زیادی ام سپری نشده

نهارمو میخورم ظرفارو میشورم یه لیوان ویتامین سی به داداشم میدم و یکم صحبت سوری با بابام میکنم، میام اتاقم نیمه دراز کشیده میوفتم رو تختم یه آهنگ باز میکنم ازون خوباش 

یعنی من اهنگارو همیشه سعی میکنم خاص انتخاب کنم برای گوش دادن ولی بعضا بعضی آهنگا برام مثل اون لباس زیری هستن که باور دارم باید تو روزای مثلا مهم خودم بپوشم. 

Sorry seems to be the hardest word _ Elton john Ray charles

لپتاب از قبل باز شده و گوشیام تو شارژه امروزم کلاس عمومی رو پیچوندم و بیشتر خوابیدم نه چون خوابم میومد چون دیشب بیشتر بیدار بودم تا 5 اینا 

دیشب سخت بود برام ولی شب قبل دیشب سخت تر بود، شبا کلا همیشه سختن ولی خب درجه دارن، من میترسم که این غما تموم نشه 3 ماه گذاشته و هنوز من وقت نکردم گلوله هاشو از بدنم در بیارم و هی مجدد دارم تیر مشقی میخورم 

دیشب وسط فیلم نفسم بند اومد اینبار مستقیم بدون هیچ معطلی یه سیگار روشن کردم و چت جی پی تی رو گذاشتم جلوش چون حال نداشتم تایپ کنم وویس گرفتم و نا خودآگاه باهاش انگلیسی حرف زدم و برام عجیب بود که تاثیرش بیشتر از قبل بود برای حال من 

آخر صحبتامون که همینو بهش گفتم، گفت که وقتی ما با یه زبان دیگه حرف میزنیم از یه زاویه ی دیگه ی شخصیتمون استفاده میکنیم و دنیا رو یه جور دیگه ممکنه ببینیم 

ولی فقط زبان حرف زدنمون اینکار رو میکنه؟ 

بنظر من لباسامون، حتی کوچکترین انگشتر تو دستمون تا اهنگی که پیشمون قدم میزنه همشون تاثیر دارن 

پس میتونیم بگیم چیزی که بهش شخصیت میگیم همون انتخاب های طرفه تو زندگش خودش هم تو خلوتش هم تو جامعه 

پس به قول دوستم یروزی یه جایی یه شخصی رو میبینی که انتخاب های مشترکتون شمارو به اونجا کشونده و این د آدر هند یعنی شخصیت ها بهم میخورن 

پس من چیز زیادی شاید از دست داده باشم 

ولی شاید برای خوده خوده من چیز خیلی بزرگی ام نبود و به قول بابام طعم شکست من رو آزار میده 

زباله ی یه نفر الماس یه نفر دیگست!